هر روز ز دلتنگی جایی دگرم بینی

هر لحظه ز بی صبری شوریده ترم بینی

در عشق چنان دلبر جان بر لب و لب برهم

گه نعره‌زنم یابی گه جامه‌درم بینی

در دایرهٔ گردون گر در نگری در من

چون دایره‌ای گردان بی پای و سرم بینی

چندان که درین دریا می‌جویم و می‌پویم

از آتش دل هر دم لب‌خشک‌ترم بینی

از بس‌که به سرگشتم چون چرخ فلک بر سر

چون چرخ فلک دایم زیر و زبرم بینی

در ره گذرت جانا با خاک شدم یکسان

تا بو که برون آیی بر رهگذرم بینی

بر خاک درت زانم تا گر ز سر خشمی

بر بنده بدر آیی بر خاک درم بینی

نی نی که نمی‌خواهم کز من اثری ماند

آن به که درین وادی رفته اثرم بینی

تا در ره تو مویی هستیم بود باقی

صد پرده از آن مویی پیش نظرم بینی

چون شمع سحرگاهی می‌سوزم و می‌گریم

چون صبح برآ آخر تا یک سحرم بینی

در ماتم هجر تو از بس که کنم نوحه

زیر بن هر مویی صد نوحه گرم بینی

گر آب خورم روزی صد کوزه بگریم خون

گر قوت خورم یک شب خون جگرم بینی

خاک است مرا بستر خشت است مرا بالین

ور هیچ نخفتم من خوابی دگرم بینی

خون جگر عطار خورد این تن و خفت ای جان

برخیز و بیا آخر تا خواب و خورم بینی

- عطار -


پ ن:

ساقیا برخیز و دَردِه جام را
خاک بر سر کن غمِ ایّام را
صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را

- حافظ -


ح ن: و این منم!
شوریده و گردان و بی‌صبر و...
دلتنگ...
دلتنگ...
دلتنگ...
درست مث شعر عطار.
روز آخر ساله ولی سخته آرزوی خاصی کنم، چون می‌دونم فردا هم ادامه گذشته‌س.
و قرار نیست با عوض کردن اسم سال، اتفاق جدیدی بیفته.
ما آدم‌ها ادامه‌ی دیروزمونیم و حداقل امروز و فردا نمی‌تونه بی‌دلیل نقطه عطفی برای تغییری باشه.
ولی امیدوارم. مثل تمام روزای دیگه.
که جنگجوتر و سرسخت‌تر و در عین‌حال مهربون‌تر بشیم.
امیدوارم هرکسی که در رنجه، راه آرامشش رو پیدا کنه.
امیدوارم روزی برسه که آب و نان، دغدغه هیچکدوم از مردم کشورم نباشه.
امیدوارم کسایی که با دست‌درازی به حق دیگری به فکر ساختن کاخ برای خودشونن،
بفهمن حتی کاخ هم خوشحالشون نخواهد کرد و برای شادی باید دنبال بهانه دیگه‌ای باشن.
امیدوارم بفهمیم وقتی زرنگ و باهوشیم که دردی رو دوا کنیم، نه اینکه کلاه از سر کسی برداریم و به اعتماد دیگری خیانت کنیم.
امیدوارم همه‌مون، هر جای این کره خاکی که هستیم، بتونیم درد دیگری رو درک کنیم.
بتونیم دیگری رو هم از خودمون و جون دیگری رو هم به اندازه جون خودمون عزیز بدونیم.
امیدوارم.
و تلاش خودم رو می‌کنم.
که به قول آقای سعدی:
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم