رنج اولین قدم
به طرز عحیب و غریبی کل روز و گاهی حتی شب! دارم علم جویی می کنم :)
سعی می کنم توصیه سهراب رو آویزه گوشم کنم که (کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ / کار ما شاید اینست که در افسون گل سرخ شناور باشیم) و کمتر به دنبال چرایی اون بخش دردناک انسان هوشمند بودن باشم.
گهگاه خواب میبینم! خوابای وحشتناک از عزیزانم...
وجودم ناآرومه...
گاهی می گم کاش می شد مثل old boy میتونستم دارویی رو پیدا کنم که با خوردنش اون جغرافیای زیبای رنجدیده و مظلوم رو فراموش کنم...
ولی...
(به هر کجا برویم آخرش هنوز اسیریم / خیال کن قفسی را که بال داشته باشد)
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 23:15 توسط Hakime
|