دنیای من
عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم
یا گناهیست که اول من مسکین کردم
تو که از صورت حال دل ما بیخبری
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
تو نبودی که من این جام محبت خوردم
تو برو مصلحت خویشتن اندیش که من
ترک جان دادم از این پیش که دل بسپردم
عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم
و گر این عهد به پایان نبرم نامردم
من که روی از همه عالم به وصالت کردم
شرط انصاف نباشد که بمانی فردم
راست خواهی تو مرا شیفته میگردانی
گرد عالم به چنین روز نه من میگردم
خاک نعلین تو ای دوست نمییارم شد
تا بر آن دامن عصمت ننشیند گردم
روز دیوان جزا دست من و دامن تو
تا بگویی دل سعدی به چه جرم آزردم
- سعدی -
.
پ ن 1 : گاهی ، اگر که عشق ،
تو را دستِ کم گرفت ...
تقصیر توست !
دستِ مرا کم گرفته ای ... !
- آرش شفاعی -
.
ح ن (حکیمه نوشت): از بچگی شاید صدها بار شنیده بودم که "اگر نگاهت رو تغییر بدی، دنیا تغییر می کنه" (یا چیزی مثل این). تا مدت ها این جملات برام یه سری اشیاء سانتی مانتال و فانتزی بودن که هر چند وقت یک بار به عنوان جمله انگیزشی به خودم و دیگران یادآوری می کردم بدون این که ته دلم بهش اعتقاد داشته باشم.
ولی این روزها خیلی خیلی خوب درکش می کنم.
دنیا بی نهایت شگفتی در خودش داره و هر اتفاقی می تونه از بی نهایت بُعد دیده و درک بشه.
آدم عاشق جز عشق نمی بینه و تمام اتفاقات رو از منظر عشق توصیف می کنه،
یا آدم بدذات و موذی فقط اون بخشی از دنیا رو می بینه که با چشما و بینایی محدودش براش قابل درکه و از هر اتفاقی فقط چیزی رو دریافت می کنه که توی دایره المعارف باریکش تعریف شده.
آدم کنجکاو و جستجوگر مدام در حال تعجب کردن و کشف کردنه و آدم ساکن و متعصب هم فکر می کنه اگر چیزی خارج از چهارچوب اعتقادات و خط فکریشه دشمن محسوب میشه و باید نابود شه.
خیلی از ما، تا مدت ها، فکر می کنیم نورافکن دنیا صرفا روی ما روشنه و کل دنیا مشتاقانه منتظر دیدن قصه زندگی ماست.
مدتی طول می کشه تا بفهمیم هر کس فقط توی دنیای خودش قهرمان و مرکز توجهه!
و آدما همه شون در حال دست و پنجه نرم کردن با دنیای خودشون و مشکلات دنیای خودشونن...
بعله...
نگاه ما، دنیای ما رو می سازه.
ما روی همین کره خاکی، بی نهایت دنیا داریم. من توی دنیای خودم زندگی می کنم و دنیا رو از دریچه چشمای خودم می بینم.
دنیایی که هیچکسِ غیر از من قادر به دیدنش نیست. و دنیایی که هیچکس غیر از من قادر به تغییرش نیست...
***
***
قسمت چهارم پادکست باران، کتاب تفکر کند و سریع، راجع به خیلی چیزا حرف زد. از جمله راجع به اثر "هاله".
اثر هاله مث یه شبح توی کل تصمیمات ما حضور داره و ناخودآگاه باعث میشه تصمیماتمون جهت دار بشن.
مثلا احساس من نسبت به آقا یا خانوم ایکس، باعث میشه نسبت به عملکردش نظر متفاوتی داشته باشم.
اگر احساس خوبی بهش داشته باشم، احتمالا سعی می کنم کارای اشتباهش رو هم توجیه کنم.
و اگر احساس بدی داشته باشم، بی بروبرگرد اشتباهاتش رو محکوم می کنم.
مراقب اثر هاله باشیم.
قهرمان دنیای خودمون بمونیم و اجازه ندیم به خاطر اثر هاله دنیای خیالی ای بسازیم که سال های نوری از واقعیت دوره...
.
ح ن (حکیمه نوشت): احتمالا خیلی هاتون تیکه های از کنسرت اخیر Adele رو که وایرآل شده بود دیدید.
به خصوص بغضش رو موقع خوندن آهنگ Someone Like You. سال ها پیش یه پادکست گوش میدادم که ماجرای آلبوم 21 ادل بود و با دیدن ویدیوهای اخیرش دوباره یاد اون پادکست افتادم و حتی دوباره شنیدنش هم برام لذت بخش بود.
اگر شما هم این خواننده خوش صدا، خوش قلب، دوست داشتنی، متواضع و قوی رو دوست دارید، توصیه می کنم حتما این پادکست رو گوش بدید...
پادکست آلبوم، آلبوم دوم، «خاطرات را افسوسها میسازند»
و به همین بهانه این یکی آهنگ قشنگش رو هم گوش بدید و کیف کنید ♥
.


** در حال آپدیت آرشیو موضوعی برحسب اسم شاعر هستم. به مرور تمامی اشعار ثبت شده از سال 88 و تمامی شاعرها رو از طریق این آرشیو میتونید پیدا کنید.